مرد:یالا پاشو زن ازینجا میریم...
زن:با خوشحالی بلاخره قراره از این طویله ی پنجاه متری که رنگ افتاب رو نمیبینیم بریم؟!!ممنونم ازت
مرد:میریم یه جای خوب،نگهبانی و سرایداری یک باغ بیرون از شهر که بی شباهت به باغ وحش نیست!
زن:با ناراحتی اخه مرد تو که از صبح تا شب سرکاری من توی اون باغ با یک بچه تک و تنها...کمی ترسناک بنظر میاد...اگه این وسط صاحب باغ..
مرد:مهم نیست...مهم اینه که بابت اجاره خونه پولی پرداخت نمیکنم...راستی ازین به بعد کمتر بخورید اصلا فتوسنتز کنید....من از پراید قرمز خجالت میکشم میخام پژو پارس بخرم ...پژو پارس تیوفایو میفهمی؟!!!!
زن:کاملا میفهمم!!!
روسپیه شال قرمزه چکمه پوش ناگهان به روسپیه مو بلنده پاشنه سیگاری تغییر شکل میده..
یک شیشه هم ولنتینو روی خودت خالی کن شاید بوی گندت عالمو بر نداره!
حاشیه ۱:برای کسیکه حتی یک ثانیه در حقم نیکی کرده باشه تا آخر عمر بدهکارم ،اصلا میشم غول چراغ جادو حتی اگرکه بعد ازون نیکی تا ابد بهم بدی بکنه و اما وای به روزگار کسیکه از ثانیه ی اول حضورش گه بزنه به زندگیم و یک فاجعه ی یازده ساله که چه عرض کنم مادام العمر رو رقم بزنه....
حاشیه ۲:من تیزم و برنده قیچیه اسم بنده وقتی دهن باز میکنم آشوبو آغاز میکنم...آشوب میفهمی؟!!!
حاشیه ی ۳:به هر طرف بچرخی از همون طرف میبرمت.زیاد نچرخ عشقم.
او مای گاو
غمگینم!
ما دیر آمدیم یا که زود؟هرچه بود به موقع نیامدیم
گذشت و همان بهتر که می گذرد...
...وبه همین سادگی باختم !
سهراب که میگفت زندگی زیباست کجاست؟!؟کجاست تا ببیند چگونه این زندگی زیبا را با تمام مخلفاتش یکجا بالا می آورم
او که میگفت تا شقایق هست زندگی باید کرد کجاست تا داغ شقایق را ببیند
سهراب مرد!شقایق پژمرد!
ومن سیب گندیده را به رهگذر خواهم داد.
من پشیمان نیستم
من به این تسلیم می اندیشم
این تسلیم درد آلود
من صلیب سرنوشتم را
بر فراز قتلگاه خویش بوسیدم
در خیابانهای سرد شب
جفت ها پیوسته با تردید
یکدیگر را ترک می گویند
در خیابانهای سرد شب
جز خداحافظ خداحافظ صدائی نیست
من پشیمان نیستم
قلب من گوئی در آنسوی زمان جاریست
زندگی قلب مرا تکرار خواهد کرد
خ د ا ح ا ف ظ
یک جهنم زیرکانه بهتر است از یک بهشت احمقانه