Love is ..............

اطراف خودتان را تنها با افرادی پر کنید که قصد دارند شما را بالاتر ببرند.

“اپرا وینفری”

******

تنها یک فکر مثبت کوچک در صبح می تواند کل روزتان را تغییر دهد.

“دالایی لاما”

******

چیزهای بد بدترین چیزی نیستند که ممکن است برای ما اتفاق بیفتد. “هیچ چیز” بدترین چیزی است که می تواند برای ما رخ دهد!

“ریچارد باخ”

******

ما زیبایی پروانه را تحسین می کنیم اما به ندرت تغییراتی که آن پروانه برای رسیدن به این زیبایی گذرانده را نیز تحسین می کنیم.

“مایا آنجلو”

******

شکست، شانس شروع دوباره با هوشمندی بیشتر است.

“هنری فورد”

******

امید چیست؟ امید، آرزوی تحقق پیدا کردن چیزی است،

ایمان، باور داشتن به این است که آن چیز تحقق پیدا خواهد کرد.

“نورمن وینسنت”

******

سلام به همه دوستان 

دنیا چه بازی هایی داره 

پدرم از پیش ما رفت و ...

آن زمانها آرزویم تو بودی و اکنون آرزویم خودم هستم!

زمانی که خداحافظی را با تو شروع کردم، به رابطه هایی دیگر سلام کردم. زمانی که از تو ناامید شدم، به آدمهای دیگری امیدوار شدم. به آدمهایی که مرا می دیدند و هر از گاهی حالم را میپرسیدند. آدمهایی که با بی تفاوتی مرا در انتظاری سخت جا نمی‌گذاشتند. آدمهایی که برای تولدم لازم نبود کسی به آنها یادآوری کند و به زور لبخند بزنند و بگویند " آرزو کن!"
آن زمانها آرزویم تو بودی و اکنون آرزویم خودم هستم! آن روزها همه چیز به تو ختم میشد. چه روزهای غم انگیزی. خوشحالم که آن روزها تمام شده است. تو نیستی و من هنوز در امتدادِ خداحافظی‌ام. و راضی‌ام. از نبودنت و از بودنم! از اینکه تصمیم گرفتم برای بی تفاوتی تو تلاش نکنم. از اینکه در نهایت تصمیم گرفتم خداحافظی را شروع کنم.
موفق نشده‌ام کامل خداحافظی کنم. تصویرت هنوز همراهم هست. در تصویرت میخندی و سیگار میکشی و مهمتر از همه مرا میبینی. در تصویرت نگاه میکنی. نگاهی نافذ و گیرا! اما این فقط یک تصویر است. و من قبول کرده ام که تصویر تو هرگز شبیه به خودت نبوده و نخواهد بود. تصویری که من از تو دارم، با حقیقتِ تو بسیار تفاوت دارد. و شبی که پذیرفتم تو با تصویرت فرق داری شب عجیبی بود.
آن شب تنهاترین و بی پناه ترین آدمِ روی زمین بودم! آن شب فکر میکردم "میمیرم"! ایمان داشتم که دیگر نمیتوانم در دنیا دوام بیاورم. اما شبهای زیادی گذشت! و من زنده ماندم! و تو همچنان بی تفاوت! به نظر میرسد قرار نیست بدونِ حضورِ تو بمیرم. اگر قرار بود بمیرم تا به حال مرده بودم! و به نظر میرسد قرار هم نیست چیزی تغییر کند. تو بی تفاوت ترین آدمِ زندگیِ من از کودکی ام تا به اکنون بوده ای، هستی و خواهی بود. راضی‌ام. از خودم و از تصمیم هایم. از اینکه جایی تلاش برای به دست آوردنت را متوقف کردم و اجازه دادم زندگی فرصت های دیگری را نشانم دهد.
فقط گاهی که دلم تنگ میشود به ستاره ها نگاه میکنم و برایت آرزوهای خوب میکنم و با خودم فکر میکنم که چقدر حتی بی تفاوتی‌ات را دوست داشتم! به خاطر تمام روزهایی که نبودی و ندیدی ممنونم و به خاطر بزرگترین درسی که به من دادی همیشه سپاس گزارت خواهم بود؛ اینکه نخواهم مُرد اگر رابطه ای تمام شود.

این روزها حس بدی دارم

حس اینکه هیچکی منو دوست نداره

هی می گم اشتباه می کنم

اما با یک حساب سرانگشتی می بینم واقعیت داره

دیروز داخل تاکسی نشسته بودم و دختر جوانی با تلفن همراهش صحبت می کرد و دائم می گفت نمی خواهد بیایی دنبالم ... ترافیک زیاده .. خودم در راه سیدخندان هستم و از آنجا راحت می آیم

بالاخره طرف پشت خط راضی شد نیاید!

به نزدیک سیدخندان که رسیدیم طرف دوباره زنگ زد و گفت من رسیدم

منتظرت هستم

فرق نمی کنه طرف پشت خط کی بود

برادر پسر عمو نامزد دوست پسر همسر یا ...

وقتی کسی را داری که نگرانت باشه و بیاد دنبالت خوشبختی.

سال هاست سر کار می روم و همیشه آرزو داشتم وقتی از در اداره بیرون میام کسی منتظرم باشه تا با هم برویم