تنها و خسته

ستونهای بر افراشته

زیر تابوت هم/مرده یا...

می میرد/می پوسد

حتی تابوت خالی هم مرده

بدون این که مرگی باشد!

دگر جگر گوشه او هم.../           تف...؟!

حتی تابوتت را هم دوست میدارم

نوشته شده توسط جلیل در چهارشنبه پانزدهم دی ۱۳۹۵ ساعت 11:38 موضوع | لينک ثابت

گاهی گمان نمیکنی ولی میشود

گاهی نمیشود که نمی شود

گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است

گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود

گاهی گدای گدایی وبخت نیست

گاهی تمام شهر گدای تو می شود

.........................................

شنیده بودم خوشم اومد

نوشته شده توسط جلیل در پنجشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۱ ساعت 23:15 موضوع | لينک ثابت

من تنها ترین تن های های

این زیباست که تن،ها تن به تن تنهای تنها

میمیرد

نوشته شده توسط جلیل در جمعه سی ام دی ۱۳۹۰ ساعت 0:46 موضوع | لينک ثابت

امروز ظهر شیطان را دیدم !!!

نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت... گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند... شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد! گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟ گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند.

اینان را به شیطان چه نیاز

نوشته شده توسط جلیل در پنجشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۸۹ ساعت 11:43 موضوع | لينک ثابت

حرف دارم با خودم  اما گوش شنوایی ندارم

دل دارم  اما/قلب نمیدانم

گوش کن

آرام/آرام/هیس

گوش کن صدا می آید

انالله وانا الیه راجعون

دلم مرد شاید هم برد

اما میدانم شکست شروع پیروزی است

خنده دار است

نوشته شده توسط جلیل در سه شنبه دهم فروردین ۱۳۸۹ ساعت 10:33 موضوع | لينک ثابت